فیل مهربان
Submitted by LibraryCall on Mon, 05/01/2023 - 6:16pmAudio File:
Transcript:
this story is called فیل مهربان
this is a Librarycall adaptation and recording
یکی بودیکی نبوددریک جنگل زیبایک فیل مهربان بود.
فیل قصه مادنبال دوست میگشت،فیل روی یک درخت یک شادی رادید.ازشادی پرسید:میتوانیم باهم دوست شویم؟شادی برایش گفت توخیلی چاق وکلان هستی تونمیتوانی مثل من بالای درخت بالاشوی.
فیل قصه ماباردوم خرگوش رادید.وازش خواهش کردتادوست وی شود.اماخرگوش برایش گفت توبسیارکلان وتنبل هستی تونمیتوانی مثل من بدوی.
فیل بعداًنزدیک بقه رفت برایش گفت:ایاتودوست من میشوی؟بقه گفت:نخیر،نمیشودتوبسیارچاق وتنبل هستی ونمیتانی مثل من روی اب بپری.
فیل داستان مابسیارناراحت بود،به یک روباه رسید.ازاوخ