خرس کله خراب
Submitted by LibraryCall on Thu, 05/04/2023 - 11:55pmAudio File:
Transcript:
This story is called
خرس کله خراب
This is a librarycall adaptation and recording
آقای خرس ازخواب بیدارشد.زیادکم حوصله وگشنه شده بود.
دلش عسل میخواست،مستقیم پیش لانه زنبورهارفت.
وقتیکه رسید،دیدکه زنبورهاعسل میفروشن،زرافه،گوسفند،خرگوش،گاوهمه گی درصف به نوبت ایستادشده اند،خرس اصلاً حوصله نداشت درصف ایستاده شودونمیخواست پول عسل رابدهد،بابسیاربداخلاقی آمدپیش روی صف وکاسه کلان عسل راگرفت ورفت،تمام زنبوراهاپشتش رفتن وگفتن آقای خرس این عسل ازمااست.
بایددرصف ایستاده شوی وپولش رابدهی.
خرس میخواست زنبورهارابترسانوازخودش دورکندباصدای بلندغرش کردوگفت:اگربازهم سروصداکنید،خانه تان کندوهای تان راخرا